و جنون می کُشد مرا 

زمانی که رقیب شمشیر خود را بر پیکرم فرو کرده است

می رود و با آنکه می دانم میتوانم آخرین ضربه را بر او وارد کنم

شمشیر خود را بر زمین می اندازم

می رود و من جراحت خود را می بندم تا خونریزی آن کم شود

رقیب من باز میگردد، میبینم بر پیکر او هم لشگریانش زحم زده اند

عذرخواهی میکند

رو می کند و به من می گوید: به حرف هایم گوش می دهی؟ که من تنها به تو اعتماد دارم!

از دردهایش می گوید و من به یکباره چنان قد می کشم و پیر می شوم

خشم را در خود می کُشم و دستم را دراز می کنم و می گویم برخیز که ما همه مشتی آدم ضربه دیده ایم.

آری ما همه مشتی آدم شکست خورده ایم که این سلسله باطل قرن هاست ادامه دارد

و خدا آری خدا می شنود ندای یک تنهای در میدان جنگ را

آن زمان که زخم خوردم لشگری نداشتم جز خدا را

و آری تنها خداست که بهترین یاور است

مبادا زخم بر دل کسی بیاندازیم که خدا خریدار یک دل شکسته است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سریعترین و بهترین راههای کسب درآمد رایگان از بیت کوین دندان و استخوان Deborah collegemodiriyat.ir تعمیرات فوق تخصصی موبایل و تبلت نمایندگی رسمی فروش خدمات تعمیر کولر گازی اسپلیت در شیراز - عظیمی دوربین های فیلمبرداری و سینمایی ترجمه تخصصی در ایران ماشاالله نریمانی خرید هدیه